زندگی حکایت مرد یخ فروشی است

که از او پرسیدن فروختی ؟


گفت نخریدند و تمام شد



خدایا


خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند


حیف که من زاده ی امروزم


خدایا...


جهنمت فرداست


خدایا


خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند


حیف که من زاده ی امروزم


خدایا...


جهنمت فرداست


پس چرا امروز میسوزم!؟؟







زندگی

  زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم

همه ی عمر دمی بود و نمیدانستیم


حسرت رد شدن ثانیه های کوچک


فرصت مغتنمی بود و نمیدانستیم


تشنه لب عمر به سر رفت و به غول سهراب


اب در یک قدمی بود و نمیدانستیم