زندگي
زندگی حکایت مرد یخ فروشی است که از او پرسیدن فروختی ؟ گفت نخریدند و تمام شد خدایا خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند حیف که من زاده ی امروزم خدایا... جهنمت فرداست خدایا خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند حیف که من زاده ی امروزم خدایا... جهنمت فرداست پس چرا امروز میسوزم!؟؟ ![]()
|
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 16:18 توسط محمد
|